به گزارش شبکه تحلیلگران اقتصاد مقاومتی، اقتصاد روستایی به کلیه فعالیت های فردی و اجتماعی که در محیط روستا به منظور گذران زندگی و تأمین رفاه مادی روستاییان به وقوع می پیوندد مربوط است. همچنین اقتصاد روستایی با اقتصاد کشاورزی وابستگی متقابل دارد و در کل خود جزئی از اقتصاد ملی است. هرگونه تغییر در اقتصاد ملی تغییر در اقتصاد روستایی را سبب می شود.
در گزارش های قبلی روند تغییرات اقتصاد روستایی قبل و بعد از دوره اصلاحات ارضی بررسی شد و بیان گردید که ایران در آن دوران یکی از صادر کنندگان مواد غذایی به شمار می رفت؛ اما بعد از مدتی به یک وارد کنندهی تمام عیار تبدیل شد. همچنین اجرای اصلاحات ارضی سبب فقیرتر شدن میلیون ها روستایی و افزایش بیکاری شد. سپس گفته شد پس از انقلاب اسلامی، برنامه های توسعه روستایی عمدتا مبتنی بر الگوی پاسخ به نیازهای اساسی و با هدف اولیه توزیع مجدد منابع شکل گرفته بودند؛ بدین منظور نهادهایی که در اوایل انقلاب در روستاها تشکیل شده بودند مورد بررسی قرار گرفت.
در این گزارش به وضعیت اقتصاد جامعه روستایی در هشت سال (۱۳۶۸-۱۳۶۰) ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی خواهیم پرداخت.
دوره هشت ساله ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای، دوره مدیریت جنگ و محاصره اقتصادی، در کنار پروسه مهم ساختارسازی و هماهنگی نهادها برای انتظام جمهوری اسلامی بود. با وجود اینکه جنگ تحمیلی مشکلات فراوانی برای کشور ایجاد کرده بود و جمهوری اسلامی در اولین سالهای حیات خود قرار داشت، اما در کنار همه ساختار سازی های صورت گرفته که در راس برنامه های حضرت آیت الله خامنه ای قرار داشتند، توجه به اقتصاد و فرهنگ مردم در راس استراتژی ایشان قرار داشت.
بررسی اوضاع اقتصادی در سالهای جنگ دلالت بر آن دارد که اقتصاد ایران در طول جنگ تحمیلی سه دوره رکود و رونق اقتصادی را تجربه کرده است:
دوره اول: رکود اقتصادی (۱۳۶۰ – ۱۳۵۹)
در سال ۱۳۶۰ مشکلات عمومی اقتصاد کشور فعالیتهای بخش اقتصادی روستائیان را تحتالشعاع قرار داد. سطح فعالیتهای صنعتی به دلیل مسائل خاص خود از قبیل کمبود مواد اولیه و مواد خام وارداتی و گران بودن آن در بازارهای جهانی، کمبود و عدم دسترسی به قطعات و لوازم یدکی مورد نیاز ماشینآلات، مشکلات مالی و کمبود نیروی انسانی متخصص موجب گردید تا این فعالیتها کاهش یابد.
دوره دوم: رونق اقتصادی (۱۳۶۴ – ۱۳۶۱)
رونق اقتصادی، وضعیت مطلوب شاخصهای کلان اقتصادی، بالا بودن قیمت نفت در بازارهای جهانی، افزایش تولید و صادرات نفت ایران نسبت به سالهای اولیه جنگ، فشار سیاسی نه چندان زیاد و رکود نسبی در نبردهای زمینی از خصوصیات این دوره بوده است.
به این ترتیب در سال ۱۳۶۱ فعالیت همه بخشهای اقتصادی یعنی نفت، صنعت و معدن، کشاورزی و خدمات افزایش یافت و به رونق اقتصادی انجامید که این وضعیت تا سال ۱۳۶۴ ادامه یافت.
دوره سوم: رکود اقتصادی (۱۳۶۷- ۱۳۶۵)
آنچه در این دوره بر اقتصاد ایران ضربه بسیار وارد کرد، کاهش شدید قیمت نفت و درآمدهای نفتی بود که به توقف و یا کند شدن اجرای برخی پروژههای مهم و ملی انجامید. محدودیتهای گوناگون اقتصادی ناشی از جنگ در این دوره، تولید برخی اقلام کشاورزی را در ایران از جمله گندم کاهش داده بود. کمبود سوخت و روغن موتور برای چاههای عمیق کشاورزی در برخی استانهای کشور از دلایل اصلی کاهش سطح زیر کشت تولید غلات بود.
در سه سال پایانی جنگ به دنبال افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی ناشی از جنگ، فعالیت بخشهای مختلف اقتصادی کاسته شد و این روند تا پایان جنگ ادامه یافت. در سال ۱۳۶۵ فعالیتهای کشاورزی همچون سال قبل از آن، از رونق مناسبی برخوردار بود. اگر چه عواملی چون مشکلات زیربنایی، مسئله کم آبی، کمبود ماشینآلات و نهادههای تولید همچنان موانع عمدهای در گسترش فعالیتهای کشاورزی بودند، اما این بخش نسبت به دیگر بخشهای اقتصادی عملکرد نسبتاً خوبی داشت.
در سال ۱۳۶۶ بخش کشاورزی، که در سالهای پس از انقلاب عموماً رشد نسبتاً بالایی داشت، از سرعت رشدش کاسته شد. بهرغم رشد مثبت بخش کشاورزی در این سال، فعالیتهای تولیدی در این بخش در حدی نبود که پاسخگوی افزایش تقاضا در کشور باشد و رشد تولید برخی محصولات زراعی مهم در سال ۱۳۶۶ در سطحی به مراتب پایینتر از رشد جمعیت کشور قرار داشت.
طی سال ۱۳۶۶ واردات برخی از محصولات عمده کشاورزی به دلیل ناکافی بودن تولیدات داخلی، نسبت به سال قبل افزایش یافت. همچنین در این سال به دلیل ادامه مشکلات صنایع – که عمده آنها کمبود مواد اولیه و لوازم ماشینآلات خارجی بود – روند نزولی فعالیتهای صنعتی ادامه یافت به گونهای که شاخص تولید و تولید سرانه کارکنان کارگاههای بزرگ صنعتی نسبت به سال قبل آن، به ترتیب ۴/ ۶ درصد و ۱/ ۷ درصد کاهش یافت.
فعالیتهای تولیدی در بخش کشاورزی که از سال ۱۳۶۶ به کندی گراییده بود، در سال ۱۳۶۷ عملکرد منفی از خود نشان داد به نحوی که ارزش افزوده این بخش که در سالهای پس از انقلاب، برخلاف سایر بخشهای تولیدی، همواره رشدی مثبت داشت در این سال با کاهش مواجه شد و از ۲۸.۸۶۸ میلیارد ریال در سال ۱۳۶۶ به ۲۸,۶۸۳ میلیارد ریال در سال ۱۳۶۷ کاهش یافت.
در این سال رکود حاکم بر فعالیتهای صنعتی که از نیمه دوم سال ۱۳۶۴ شروع شده بود، گستردهتر شد. تشدید مضیقههای ارزی، مشکلات مربوط به تأمین مواد اولیه و واسطهای و دیگر تنگناهای تولیدی موجب گردید که در سال ۱۳۶۷ شاخص تولید کارگاههای تولیدی و تولید سرانه کارکنان کارگاههای تولیدی نسبت به سال قبل آن، به ترتیب ۲/ ۷ و ۲/ ۶ درصد کاهش یابد.
سال ۱۳۶۷ را میتوان به لحاظ وضعیت اقتصادی نامطلوبترین سال در طول دوران جنگ نامید. بررسی شاخصهای اقتصادی گویای این واقعیت است.
این نکته خالی از لطف نیست که بدانیم بخش کشاورزی به دلیل وابستگی اندکی که به نفت داشته است، چندان تحت تاثیر تحولات درآمد نفت واقع نشده است و طی سه دوره مورد بحث تقریبا بدون تاثیر شدید از درآمد نفت به رشد خود ادامه داده است و از ۱۸۵ میلیارد تومان ارزش افزوده در سال ۵۸ به ۲۶۸ میلیارد تومان رسیده است. این رشد علی رغم این موضوع است که ۶ استان کشور درگیر جنگ بوده است و فعالیت های کشاورزی در آن مختل بوده است.
منابع
- کتاب جامعه شناسی روستایی، منصور وثوقی
- کتاب روزشمار جنگ ایران و عراق، حسین اردستانی
- مقاله ی بررسی اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی و تاثیر تحریم ها بر آن، فاطمه خسروی
- اوضاع اقتصادی ایران در دوران جنگ، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس